آيا كسى كه مدام دروغ میگوید، تقلب مىكند و دیگران را بازى مىدهد تغيير خواهد كرد؟
آيا وقتى عذرخواهى مىكند، واقعاً همه چیز عوض مىشود، يا فقط در پنهان كارى ماهرتر مىشود؟
اینها پرسشهایی است که بسیاری از ما پس از تجربهی رابطهای آزاردهنده با آن درگیر میشویم. دانا مورنینگستار در این کتاب، نهتنها به این پرسشها پاسخ میدهد، بلکه راهی برای بازگشت به شفافیت و قدرت درونی پیشنهاد میکند.
نويسنده در اين كتاب واژهی مه (FOG) را، علاوه بر معناى اصلىاش، به عنوان سرواژهاى براى سه كلمه ترس، احساسوظيفه، و احساسگناه به كار برده است. به عقيدهى او، افرادى كه دیگران را بازى مىدهند از جمله نارسيستها (خودشيفتهها) معمولاً از اين سه مورد استفاده مىكنند تا دیگران را كنترل كنند. وقتى نارسيستها از اين هيجانات ما سوءاستفاده مىكنند، مه سردرگمی در ما ايجاد مىشود و به سختى مىتوانيم بفهميم چه اتفاقى دارد مىافتد و مشكل از چهكسى است و مهمتر از همه چهكارى بايد بكنيم تا از اين مه خارج شويم. ترس، احساس وظيفه و احساس گناه از اصلىترين دلايلى است كه باعث مىشود ما براى مدتهاى طولانى در روابط سوء استفادهگیرانه گیر بيفتيم. اين كتاب شما را يارى مىكند تا ازمه سردرگمی بيرون آیید و به شفافيتى كه به دنبال آن هستيد برسيد.
در واقع، هرگونه رابطه با كسانى كه در سطح هيجانى از دیگران سوء استفاده مىكنند، یک نوع بازى است و تقريباً مثل همه بازىهاى دیگر، فرد نيازى به راهبردهاى پیشرفته براى برنده شدن ندارد، بلكه فقط بايد مفاهيم پایهاى را بهخوبی درک كند.
وقتى فرد مهمترين مفاهيم درمورد بدرفتارىهاى نارسيستها را مىشناسد، مىتواند خيلى از مسائل را به شكل شفاف ببيند و واكنش جاندارترى به اين رفتارها نشان دهد. اما من متوجه شدهام كه افراد برخى مفاهيم را با هم اشتباه میگیرند، مثل تفاوت بين شدت و صداقت، محبتهاى توفانى و عشق، وابستگی و تعهد، فراموش كردن و بخشيدن و بسيارى مفاهيم دیگر. كتاب حاضر، تلاشی است برای بررسى تفاوت بين اين مفاهيمى كه باعث مىشوند افراد در مهِ بازىهاى هيجانى گیر بيفتند.
در این كتاب توضيحات بيشترى درمورد حال و هواى هيجانى در ارتباط با نارسیستها ارائه مىكند و به شما هشدار مى دهد كه اگر مراقب نباشيد، پیچهاى خطرناک و چالههاى فكرى بسيارى منتظرتان است كه ممكن است مسير را براىتان سخت كند.
در بخشی از کتاب نویسنده توضیح میدهد که هدف من در اين كتاب اين نيست كه شما مثل من فكر كنيد، بلكه هدفم اين است كه ببينيد چهچیزی براى شما سالم است و از جایگاهی كه براى شما سالم محسوب مىشود اقدام كنيد، نه از جایگاهی كه احساس كنيد به خاطر ترس، الزام، يا احساسگناه بايد امنيت و سلامت روانتان را فدا كنيد.
اولين قدم براى داشتن یک زندگی اصيل اين است كه ياد بگیریم به همه چیز شک كنيم و اين اصلاً كار سادهاى نيست.
و در ادامه میگوید:«بازهم تكرار مىكنم هدف اين كتاب اين نيست كه شما مثل من فكر كنيد، هدفم اين است كه چالههای فكرى را به شما نشان دهم كه خودم با آنها برخورد كردهام و همچنین ديدهام كه خيلى از مردم هم در آن مىافتند. اميدوارم شما هم بتوانيد از لحظاتى كه به آن میگوییم «لحظه آهان» بهره ببريد.»
بنابراين، حتى اگر با مفاهيم مربوط به رفتارهاى نارسيستى آشنا هستيد اما هنوز نمىدانيد اين مفاهيم را چگونه در مورد خودتان به كار ببريد، يا اگر هنوز نمىتوانيد به قضاوتها و حسهاىتان نسبت به دیگران و موقعيتها اعتماد كنيد، اين كتاب براى شماست.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.